تکفینکفن کردن میّت را تَکفین گویند و از آن در باب طهارت سخن رفته است. فهرست مندرجات۲ - حکم تکفین ۳ - موارد عدم وجوب کفن ۴ - قطعات کفن ۴.۱ - قطعات واجب کفن ۴.۱.۱ - لنگ ۴.۱.۲ - پیراهن ۴.۱.۳ - سرتاسری ۴.۲ - قطعات مستحب کفن ۴.۲.۱ - خرقه ۴.۲.۲ - سرتاسری ۴.۲.۳ - عِمامه ۴.۲.۴ - مقنعه یا روسری ۵ - چگونگی تکفین ۶ - شرایط کفن ۶.۱ - ساتر بودن ۶.۲ - مباح بودن ۶.۳ - پاک بودن ۶.۴ - از حریر خالص نبودن ۶.۵ - صحیح بودن نماز در آن برای مرد ۶.۶ - صدق عنوان جامه و لباس بر آن ۷ - مستحبات کفن ۸ - مکروهات کفن ۹ - هزینه تهیّه کفن ۱۰ - پانویس ۱۱ - منبع ۱ - منظور از تَکفینتکفین، دومین مرحله از مراحل تجهیز میّت و عبارت است از پوشاندن [[|میّت]] با کیفیتی ویژه پیش از دفن. ۲ - حکم تکفینتکفین، واجب کفایی است؛ از اینرو اقدام بر آن، بر همه مسلمانان واجب است و اگر کسی اقدام کرد از دیگران ساقط میشود. تکفین از اعمال عبادی نیست؛ از اینرو در صحّت آن قصد قربت شرط نمیباشد. برخی از روی احتیاط، آن را لازم دانستهاند. ۳ - موارد عدم وجوب کفنچند گروه پس از مردن کفن نمیشوند: ۱. کسی که در میدان جنگ در راه خدا کشته شود. ۲. کسی که به قصاص یا رجم و یا ـ به نظر برخی ـ هر حدّی کشته شود. چنین شخصی قبل از اجرای حد، امر به غسل کردن و پوشیدن کفن میشود، سپس حکم قصاص یا حد بر او جاری میگردد. ۳. جنین سقط شدهای که کمتر از چهار ماه دارد، که در پارچهای پیچیده و دفن میشود. ۴. عضو جدا شده از میّت که تنها گوشت یا پوستِ بدون استخوان است. این نیز ـ بنابر آنچه از مشهور نقل شده ـ در پارچهای پیچیده و دفن میشود. اگر تکه جدا شده همراه استخوان و از غیر سینه میّت باشد در وجوب تکفین آن و یا پیچیدن در پارچه اختلاف است. و چنانچه همراه با سینه یا سینه به تنهایی یا بعض سینه مشتمل بر قلب یا استخوان سینه باشد تکفین آن واجب است. البتّه در وجوب تکفین به هر سه تکه (لنگ، پیراهن و سرتاسری) یا کفایت دو تکه آخری اختلاف است. برخی گفتهاند: ظاهر کلمات فقها آن است که استخوانِ تنها، در احکام یادشده همچون عضو با استخوان است. ۴ - قطعات کفنقطعات کفن به واجب و مستحب تقسیم میشود. ۴.۱ - قطعات واجب کفنتکفین میّت ـ اعم از مرد و زن ـ به سه تکه پارچه (لنگ، پیراهن و سرتاسری) واجب است. [۱۸]
عاملی، محمد بن مکی، القواعد و الفوائد، ج۱، ص۲۲۶.
بعضی قدما تنها پارچه سرتاسری را واجب دانستهاند.وجوب سه قطعه یادشده در فرض امکان دسترسی به آن است. در حال ضرورت، کمتر از آن، بلکه یک قطعه نیز کفایت میکند. ۴.۱.۱ - لنگلنگ(مئزر) بنابر مشهور یکی از سه قطعه واجب است. تعاریف مختلف ذیل از مفهوم لنگ در کلمات فقها بیانگر اختلاف نظرات در این زمینه است. ـ پارچهای که به نظر عرف لنگ نامیده شود. ـ پارچهای که از ناف تا زانوی میّت را بپوشاند. ـ پارچهای که مابین ناف و زانو را بپوشاند. ـ پارچهای که از ناف تا مقداری از ساق پا را بپوشاند. البتّه مستحب است لنگ به اندازهای باشد که سینه تا قدم یا مابین سینه و قدم و یا از سینه تا ساق پا را بپوشاند. ۴.۱.۲ - پیراهنپیراهن (قمیص)از دیدگاه مشهور از قطعات واجب کفن است. برخی بین آن و پارچه سرتاسری قائل به تخییر شدهاند. در پیراهن، صدق عرفی ـ بجز مصادیق نادر آن ـ کفایت میکند. گروهی آن را از لحاظ طول به پارچهای تعریف کردهاند که شانه تا نصف ساق را بپوشاند. ۴.۱.۳ - سرتاسریسرتاسری (اِزار) مراد از ازار پارچهای است که همه بدن میّت را بپوشاند. در وجوب یا استحباب درازی ازار به اندازه بستن دو طرف، اختلاف است. از نظر برخی در پهنا نیز واجب است به اندازهای باشد که یک طرف پارچه بر روی طرف دیگر قرار گیرد. ۴.۲ - قطعات مستحب کفن۴.۲.۱ - خرقهخرقه؛ پارچهای به طول سه و نیم ذراع و عرض یک یا یک و نیم وجب جهت پیچیدن رانهای میّت با آن؛ به این ترتیب که دو طرف پارچه به کمر میّت گره زده و رانها تا زانو با آن محکم پیچیده میشود. مستحب است پیش از آن، مقداری پنبه میان کپل و بر روی آن قرار داده شود. ۴.۱.۳ - سرتاسریسرتاسری؛ سرتاسریِ مستحب بر روی سرتاسری واجب قرار داده میشود و مستحب است از بُرد یمانی باشد. ۴.۲.۳ - عِمامهعِمامه برای میّت مرد؛ کیفیت آن بدین گونه است که از وسط پارچه بر سر میّت پیچیده، سپس دو طرف آن از زیر چانه گذرانده و بر سینه میّت انداخته میشود. ۴.۲.۴ - مقنعه یا روسریمقنعه یا روسری برای میّت زنو نیز پارچهای که بر پستانها پیچیده و در پشت گره زده میشود. [۳۶]
جامع عباسی، ص۲۱.
۵ - چگونگی تکفینکیفیت تکفین بنابر مشهور چنین است: نخست، لنگ؛ سپس پیراهن، بالای آن و در پایان، پارچه سرتاسری بر روی پیراهن و لنگ قرار داده میشود. ۶ - شرایط کفن۶.۱ - ساتر بودنکفن نباید به اندازهای نازک باشد که بدن میّت از زیر آن پیدا باشد؛ لیکن در اشتراط ساتر بودن هر یک از سه قطعه یا کفایت حصول ستر به مجموع، اختلاف است. ۶.۲ - مباح بودنتکفین میّت با پارچه غصبی حتی در حال ضرورت، حرام و غیر مجزی است. ۶.۳ - پاک بودنکفن کردن میّت با پارچه نجس صحیح نیست و در صورت نجس شدن کفن، تطهیر آن واجب است. ۶.۴ - از حریر خالص نبودنکفن کردن میّت ـ حتی زن و کودک ـ در حریر خالص جایز نیست و اگر موادّ غیر ابریشم آن بیشتر از ابریشم باشد، صحیح و جایز است. ۶.۵ - صحیح بودن نماز در آن برای مردبرخی، صحّت نماز در جنس کفن را برای مرد، شرط کفن دانسته و بر آن ادعای اجماع کردهاند ولی بسیاری بر همان شرط چهارم اکتفا نموده و متعرّض شرط پنجم نشدهاند. بنابر اعتبار شرط پنجم، کفن کردن در پارچه زرباف و نیز پارچه تهیّه شده از حیوان حرام گوشت صحیح نیست. ۶.۶ - صدق عنوان جامه و لباس بر آنکفن باید مصداق جامه و لباس باشد؛ بدین جهت، کفن کردن میّت در پوست حیوان، هرچند حلال گوشت صحیح نیست. برخی گفتهاند: در صورت صدق جامه بر پوست حیوان حلال گوشت، تکفین با آن جایز است. ۷ - مستحبات کفن۱. تهیّه کردن آن پیش از مرگ. ۲. از جنس مرغوب و پنبه و سفید و نیز از پارچهای باشد که میّت در آن احرام بسته یا نماز خوانده است. ۳. نوشتن نام میّت و پدر او و شهادت به توحید، رسالت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و امامت امامان علیهم السّلام و حق بودن قیامت و ثواب و عقاب در حاشیه قطعات کفن. ۴. نوشتن آیات قرآن، دعای جوشن کبیر، جوشن صغیر و حدیث معروف سلسلة الذّهب بر آن. ۸ - مکروهات کفنقرار دادن آستین و دکمه برای آن؛ سیاه و کثیف بودن؛ از کتان بودن هرچند به طور مخلوط؛ مخلوط بودن به ابریشم؛ دوخته بودن؛ چانه زدن در قیمت کفن هنگام خریدن، نوشتن بر آن با رنگ سیاه و بریدن کفن با آهن یا فولاد. [۵۷]
جامع عباسی، ص۲۱.
۹ - هزینه تهیّه کفنهزینه مقدار واجب کفن پیش از پرداخت بدهیها و وصایای میّت از اصل ترکه او برداشته میشود. در اینکه حکم مقدار افزون بر واجب (قطعات مستحب)، همچون قطعات واجب است یا نیاز به اجازه ورثه دارد، دیدگاهها متفاوت است. در فرض تعلّق حقّ دیگری به عین ترکه میّت ـ مانند مال مُفَلَّس و مال رهنی ـ در تقدّم حق، یا کفن اختلاف است. در صورت عدم کفایت ترکه میّت برای تهیّه کفن، تأمین آن بر مسلمانان واجب نیست. برخی گفتهاند: با وجود بیت المال واجب است کفن از آن منبع تهیّه شود. هزینه کفن زن بر عهده شوهر است. بعضی آن را به همسر دائمی و بعض دیگر به همسر غیر ناشزه اختصاص دادهاند. البتّه حکم یادشده مشروط به همزمان نبودن فوت زن و شوهر و تمکن مالی شوهر و متعلّق حقّ دیگری نبودن مال او ـ مانند حقّ رهن ـ است. برخی به جای شرط تمکن مالی، عسر و حرج نداشتن تهیّه کفن برای شوهر ـ هرچند با قرض کردن ـ را شرط دانستهاند. برخی، نیز محجور نبودن شوهر به سبب تفلیس و وصیّت نکردن زن به تهیّه کفن از مال خود را از شرایط وجوب تأمین کفن وی بر شوهر شمردهاند. بعضی، سقوط هزینه کفن از ذمّه شوهر در فرض دوم (وصیّت زن به تهیّه کفن از مال خود) را مشروط به عمل به وصیّت دانستهاند. ۱۰ - پانویس۱۱ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۶۰۳. ردههای این صفحه : احکام اموات | فقه
|